جعفریان: ادبیات پایداری به من آموخت زندگیات را خودت انتخاب کن
تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۴۵۲۳۲
گلستان جعفریان بیشتر با کتابهای «از چنده لا تا جنگ» و «چهار فصل کوچ» شناخته میشود، هرچند دوست دارد با کتابهای جدیدترش او را بشناسند. او که علاقهاش به نوشتن داستانهای اسارت است،میگوید: ادبیات پایداری به او آموخت زندگیات را خودت انتخاب کن و پای آن بمان.
به گزارش خبرنگار ایمنا، سفر راهیان نور و حضور در طلائیه در دوران دانشجویی و در سال ۱۳۷۰ در حالی که زمان زیادی از پایان جنگ نگذشته بود و یادمانهای شهدا بکر بودند، مسیر قلمش را تغییر داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تفحص پیکر دو شهید در منطقه، بقایای تسلیحات جنگی، بلمهای روی آب، لباسهای پاره و خونین رزمندگان و شهدا که هنوز هم بر سیمهای خاردار خودنمایی میکرد، تأثیر زیادی روی او بر جا گذاشت، به طوری که از نوشتن داستانهای کوتاه و دغدغه شخصینگاری و نوشتههایی که بعضاً نگاه روشنفکری داشت، به حوزه ادبیات پایداری روی آورد.
این تحول در نگرش و دیدگاه در کنار تلاشها و ممارستها و البته نگاه متفاوتی که به این ژانر ادبیات داشت، از گلستان جعفریان نویسندهای مشهور، صاحب سبک و پرمخاطب ساخت که آثارش در بین کتابهای دفاع مقدس خودنمایی میکند.
جعفریان که متولد سال ۵۲ است، کارشناسی الهیات (گرایش تاریخ و تمدن ملل اسلامی) خوانده، بیشتر با کتابهای «از چنده لا تا جنگ» و «چهار فصل کوچ» شناخته میشود، هرچند دوست دارد با کتابهای جدیدترش او را بشناسند.
خواندن، دغدغه نوشتن را در نویسنده بیدار نگه میداردتاکید پدر بر خواندن داستانهای واقعی، بذر ورود به حوزه پژوهش و نویسندگی ادبیات دفاع مقدس را در دلش کاشت تا روایتهای مستند زندگی قهرمانهای واقعی (شهدای دفاع مقدس را به رشته تحریر در آورد.
جعفریان خواندن را لازمه نوشتن میداند و میگوید: نویسنده در هر حوزهای که مشغول به قلمفرسایی است، باید حداقل ۵۰ کتاب بهروز و بسیاری از کتب قدیمی را در حوزه فعالیتش خوانده باشد. خواندن و مطالعه در ذهن شما چرایی ایجاد میکند و هرچه ذهن بیشتر درگیر چرایی و چگونگی شود، بیشتر به دنبال جواب میرود و در این مسیر به رشد و کمال میرسد؛ حتی من معتقدم که خواندن، دغدغه نوشتن را در نویسنده بیدار نگه میدارد.
تک تک شخصیتهای داستان من یک الگوی تمام و کمال هستنداو که توانسته بین نقشهای مختلف، همسری و فرزندی و نویسندگی تعادل برقرار کند به طوری که هیچکدام روی دیگری تأثیر منفی نگذارد، با اشاره به شخصیتهایی که خاطراتشان به دست او نوشته شده است، میگوید: شهید حسن آبشناسان، شهیدی است که ۳۰ سال در خدمت ارتش حکومت طاغوت بود و در ایام بازنشستگیاش، جنگ تحمیلی شروع شد و او نسبت به حفظ میهنش احساس وظیفه کرد و به کردستان رفت و عاشق منش مسیح کردستان، شهید محمد بروجردی شد و به قول همسرش از یک ارتشی صرف به یک عارف تمام تبدیل شد که دیگر پایش در زمین بند نبود و ره صدساله را یک شبه پیمود و روح بلندش به آسمان پرکشید. در مطالعاتی که در خصوص شهید آبشناسان داشتم به قرآنی برخورد کردم که او همیشه در کمینهای طولانی و فردی خود همراه داشته است و حتی گاهی در کنار این قرآن حاشیهنویسی نیز انجام داده است.
جعفریان با بیان اینکه در آثارش در پی الگو دادن نیست، میافزاید: تکتک شخصیتهای داستانهای من یک الگوی تمام و کمال هستند که نیازی به الگوسازی من ندارند، من تنها آنها را همانگونه که بودند یا هستند به تصویر میکشم. مثلاً منیژه لشکری همسر آزاده خلبان حسین لشکری، در کتاب «روزهای بی آینه» که ۱۸ سال دوری همسرش را در ایام اسارت ایشان تحمل کرده، برای من یک الگوی تمامعیار است. مثلاً آزاده مهدی طحانیان در کتاب «همه سیزده سالگیام» نوجوان ۱۳ سالهای که در اسارت به خبرنگار هندی گفته بود تا حجاب بر سر نگذاری با تو مصاحبه نمیکنم، برای من یک الگوی تمامعیار است. بروید این کتاب را بخوانید و ببینید چهطور دشمن سعی میکرد با پیشنهادات اغواگرانه او را به دام بکشاند و هیبت معنوی و مقدسش را بشکند و او ۹ سال تمام در اسارت با نفس خود جنگید و در برابر دشمن مقاومت کرد.
ادبیات پایداری به من آموخت که زندگیات را خودت انتخاب کنوی ورود و حضور زنان نویسنده به حوزه ادبیات پایداری را خوب توصیف میکند و میگوید: سالهای اخیر سفرهای گسترده به وسعت تمام ایران پهن شدهاست که بانوان علاقهمند در این حوزه حتی در مناطق محروم و کوچک هم بتوانند تجربیات خود را در خلق ادبیات پایداری به اشتراک بگذارند و وظیفه ما این است که با توجه به تجربیاتی، حتی متوسط در این زمینه و با پیدا کردن افراد علاقهمند که استعداد و زیرکی در زمینه نگارش و سوژهیابی دارند و پرورش و تعلم آنها آیندهای درخشانتر از قبل داشته باشیم.
جعفریان که علاقهاش به نوشتن داستانهای اسارت و اصطلاحاً ادبیات بازداشتگاه با تکنیک خاطرهنگاری است، معتقد است، روحیه و نشاطی که دارد، مدیون ادبیات پایداری است چرا که این ادبیات به او آموخت زندگیات را خودت انتخاب کن و پای آن بمان.
کد خبر 674053منبع: ایمنا
کلیدواژه: گلستان جعفريان نويسنده ادبيات پايداري کتاب روزهاي بي آينه چهار فصل کوچ راهيان نور شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق ادبیات پایداری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۴۵۲۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شمهای از بیکفایتی پهلوی
کتاب «ممل تهرونی» که از سوی نشر جمال منتشر شده، سری به دوران حکومت پهلوی میزند و نوجوان امروز را با بخشی از تاریخ کشور در آن دوران آشنا میکند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «ممل تهرونی» از جمله آثار نشر جمال در حوزه ادبیات انقلاب برای گروه سنی کودک و نوجوان است. این اثر که به قلم سیدسعید هاشمی نوشته شده، تلاش دارد با بیان خاطراتی از دهه 60، پیوندی میان نوجوان امروز با ماجراهای سالهای حکومت پهلوی برقرار کند. در معرفی این اثر آمده است: داستان کتاب «ممل تهرونی» دربارهٔ پسری به نام ممل است که در دههٔ 60 روایت میشود. در این کتاب نوجوانان با اتفاقاتی که کودکان و نوجوانان در آن دهه با آنها مواجه میشدند و خاطراتی که پدر و مادرشان در آن دوره داشتند، آشنا میشوند.
فاطمه شهروش، فعال حوزه کتاب، در یادداشتی که به معرفی این کتاب پرداخته و برای انتشار در دسترس تسنیم قرار گرفته، نوشته است:
ممل یک پسربچه هفتهشت ساله است. پدر ممل اعتقاد دارد تابستانها وقت بچه در تهران تلف میشود. برای همین او را میفرستد قم پیش پدربزرگ و مادربزرگش. پدربزرگ ممل حجرهدار است و هر روز ممل را با خودش میبرد بازار؛ اما هنوز چند روزی از اقامت ممل در قم نگذشته که اتفاقات عجیب و غریبی در کوچهپسکوچههای محل رخ میدهد. سروکله غریبهای در شهر پیدا شده که میرود سراغ دختربچهها و زنها. طلاهایشان را میدزد و اگر مقاومت کنند بهشان آسیب میزند. تلاش مادربزرگ و پدربزرگ ممل برای دور نگه داشتن ممل از مهلکه بیفایده است.
ممل همه چیز را فهمیده و از اینکه به تنهایی به کوچه و خیابان برود، میترسد. از طرفی صدای مردم شهر به گوش پاسبانها و کلانتری نمیرسد. وقتی ریشسفیدها همراه آقابزرگ، پدربزرگ ممل، به کلانتری میروند تا از این اوضاع شکایت کنند، ستوان اینطور جوابشان را میدهد: «اگه امنیت ندارن، نذارید بیان توی کوچه. مقصر خود شما هستید. ما داریم تمام تلاش خودمون رو میکنیم. الان هم بیکار نیستیم. اعلیحضرت تازه به کشور برگشتند و ما میخواهیم یک جشن در شهر قم برگزار کنیم... حالا که خدا رو شکر خیانت مصدق و کاشانی برملا شد و اعلیحضرت به کشور برگشتن، به جای تشکر و قدردانی، اومدید لیچار میگید؟»
چرا نوجوان ایرانی هریپاتر میخواند، اما کتاب ایرانی نه؟ممل عکس محمدرضا شاه و و تیمسار زاهدی را در اتاق ستوان میبیند و بو میبرد که قضیه قرار نیست به این سادگیها حل شود. به این ترتیب نویسنده از دید ممل به گوشهای مبارزات مردم با رژیم حاکم و تلاشهایشان برای گرفتن حق اشاره میکند.
از آنجا که داستان در شهر قم دنبال میشود، مخاطب با شخصیتهای مذهبی و سیاسی آن دوره نظیر آقانجفی و آیتالله بروجردی نیز آشنا میشود. از محلههای قم نظیر چهارمردان و باجک نیز بارها در کتاب اشاره شده که آن را برای خوانندگان این شهر خواندنیتر و جذابتر میکند.
حرفهای درگوشی مردم کوچهوبازار و نوع برخوردشان با مأموران حکومتی به گونهای در کتاب بیان شده است که مخاطب را به خوبی با شرایط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن زمان آشنا کرده تا به طور غیرمستقیم به بیکفایتی حاکمان این برهه تاریخی پی ببرند.
ممل تهرونی یک رمان 159 صفحهای است که پسربچههای بزرگتر از 9 سال از خواندنش لذت خواهند برد و به راحتی میتوانند خودشان را جای شخصیت قهرمان داستان بگذارند. آنها باید با دقت داستان را بخوانند تا بتوانند حدس بزنند، کدام یک از شخصیتهای کتاب مظنون اصلی است و همه آتشها از زیر سر او بلند میشود.
انتهای پیام/